سه روز با شدید ترین پاتک های دشمن مواجه بودیم .
حسابی خسته شده بودیم . ما را به خط دوم منتقل کردند تا استراحت کنیم .
نزدیک غروب برای جلوگیری از نفوذ دشمن ، یک دسته آر پی جی زن داوطلب خواستند .
خستگی زیاد رغبت را کم کرده بود ، ولی حاجی بلند شد و اعلام آمادگی کرد . بعد از او نیرو ها یکی یکی بلند شدند و به وی ملحق گردیدند . دسته ی آر پی جی زن تشکیل شد و به طرف خط حرکت کردیم .
راوی : همرزم شهید حاج حسین اسماعیل آبادی